داستان فرعی/داستان ضمنی/واقعهي فرعی/واقعهي ضمنی/حادثهي مستقل، داستان یا رویدادی مستقل که در متن داستان میآید؛ و در واقع در خدمت رساندن مفهوم پیرنگ داستان و گاه تنوعبخشی به آن است. اپیزود میتواند به تنهایی، داستان کاملی باشد. چنانکه میتوان آنرا بیآنکه در کل داستان خللی وارد آید، حذف کرد. اپیزود صفات و خصوصیّات شخصیتهای داستان را به بهترین وجه و کاملا غیرمستقیم به خواننده مینمایاند.[1] به ویژه در داستان کوتاه که نویسنده وقت و مجال حاشیهپردازی و پرداختن به توصیفهای بلند را ندارد و ناگزیر برای اینکه آکسیون داستانش به روانی جریان یابد و خصوصیّات اشخاص داستان را به خواننده تحمیل نکند، از حوادث فرعی سود میجوید.[2] رابطهي زبان رمان با واقعيت مسالهاي است كه از آغاز ظهور اين نوع ادبي مورد بحث بوده، و اكنون نيز با وجود تئوريهاي مدرن و پست مدرن همچنان مورد توجه است[3].
اپیزود از دیرباز در ادبیات رایج بوده است. این روش برای اولینبار در داستانهای شرقی بهکار رفته است. سازندگان اینگونه داستانها اغلب با بهکارگیری چارچوب داستان در داستان، قصد خاصی را دنبال میکردهاند. برای نمونه داستان "هزار افسانه" را که به نام "هزار و یک شب" و یا "طوطینامه به چهل طوطی" شهرت یافته در نظر میگیریم. ریخت و قالب در این مجموعهها یا جنگهای داستانی به سبب تأثیری که بر ادبیات اروپایی داشته است از اهمیت ویژهای برخوردار است. در همهي دنیا هر جا سخن از داستان در داستان (اپیزود) باشد، انسان ممکن است به یاد داستان هزار و یک شب بیافتد. اینکه روش داستان در داستان حتی در ریخت و شکل غربی آن یک ریشهي کهن شرقی دارد، انکارناپذیر است. در اوائل دورهي رنسانس تجار ونیزی که با کشتیهای تجاری برای داد و ستد به سرزمینهای مشرق زمین آمدند، با ادبیات این کشورها هم آشنا شدند و کتابهای با ارزشی را با خود به اروپا آوردند و به ترجمه آنها پرداختند.[4]
اپیزود در فضای داستان تأثیر میگذارد. زیرا به پویایی داستان میافزاید. عامل گفتگو نیز در ارائهي شخصیّت داستان تأثیر فراوان دارد. اما اپیزود از دو جنبه با گفتگو تفاوت دارد. نخست آنکه حادثهي فرعی تنوع و جاذبهي بیشتری برای خواننده دارد. دوم آنکه حادثهي فرعی مستقیما فکری را به خواننده القا نمیکند.[5]
اپیزود در قصههای کهن فارسی نیز بهکار میرفته است. این قصهها در واقع، مجموعهای از حوادث استقلال یافته بودند که در عین حال که به خودی خود تقریبا کاملند، رابطهای غیر مستقیم با هم دارند که پیرنگ ابتدایی قصههای بلند را بهوجود میآورد و تار و پود قصهها را به هم میبافد. مثلا در پارهای از قصههای بلند، شاهزادهای بر اثر حادثهای عاشق دختری از کشور دیگر میشود و برای رسیدن به وصال دختر بار سفر میبندد و به خاطر تصاحب او، حوادث بسیاری را پشت سر میگذارد. این حوادث اغلب به خودی خود مستقل است؛ اما با رشتههای غیر مستقیم به هم مربوط میشود و مجموعه این حوادث، قصههای بلند را بهوجود میآورد. در برخی از قصههای بلند، این استقلال حوادث بیشتر و مشخصتر است که در واقع هر کدام از این حوادث استقلال یافته، قصهي جداگانهای است. مجموعهي این قصهها با رشتههای به هم پیوسته و یکپارچه، یکپارچگی و کلّیتی به قصههای بلند داده است. مثل داستانهای هزار و یک شب و کلیله و دمنه.[6]
پس از قصه، مقامه نیز جولانگاه اپیزود است. مقامه در ادبیات فارسی و عربی، مجموعهای از داستانها و حوادث مستقل است که برای جهانگردی رخ داده یا از کسی شنیده و او، آنها را با عباراتی مسجّع و شیوا بیان میکند. مانند "مقامات حریری" از ابومحمد قاسم بن علی الحریری و "مقامات حمیدی" از قاضی حمیدالدّین بلخی.
از میان گونههای نوین داستانی، رمانهای پیکارسک، رمانهایی ساخته از چند اپیزود هستند. این نوع رمان که اولینبار در اسپانیا رواج یافت، مجموعهای از داستانهای فرعی مجزّا است که حول و حوش یک قهرمان با هم جمع آمدهاند[7] و غالبا پیرنگ و ساخت محکمی ندارد. این حوادث و داستان فرعی در نهایت از راههای غیر مستقیم به یکدیگر پیوند خورده، رمان را میآفرینند. از اینگونه رمانها میتوان به رمان "دنکیشوت" از سروانتس و "حاجی بابای اصفهانی" از جیمز موریه، اشاره کرد. گفتنی است که متن تعزیهنامهها در بیشتر موارد، مجموعهای از چند داستان و حادثهي مستقل است که برای قهرمانان و شخصیتهای متفاوت حماسهي کربلا اتفاق افتاده است. هر یک از این داستانها را که در اوج حماسه به هم میپیوندند، میتوان اپیزود یا قصه اندر قصه نامید.[8]
در داستاننویسی معاصر فارسی، برای مثال میتوان به داستان "یکلیا و تنهایی او" از تقی مدرسی اشاره کرد. در این داستان، حادثهای که شیطان برای شخصیّت اصلی نقل میکند، حادثهای مستقل است. مجموعه "سگ و زمستان بلند" از شهرنوش پارسیپور نیز از سه حادثهي مستقل تشکیل یافته است که تنها وجه اشتراک میان آنها، درونمایهي مشترک سه حادثه است. [9]
[1] . انوشه، حسن؛ فرهنگنامه ادبی فارسی، تهران، انتشارات سازمان چاپ و انتشارات، 1376، چاپ اول، ص24
[2] . یونسی، ابراهیم؛ هنر داستاننویسی، تهران، انتشارات نگاه، 1379، چاپ ششم، ص160
[3] . شفيعي ثابت، غلامرضا؛ واقعيت و داستان: نگرشي گفت و شنودي بر زبان رمان، ادب و زبان (نشريه دانشكده ادبيات و علوم انساني كرمان)، زمستان 1379- بهار 1380، ص 13
[4] . معتمدی آذر، پرویز؛ شیوههای کاربرد داستان در داستان و ریشههای شرقی آن در ادبیات، پژوهش زبانهاي خارجي بهار 1385، (30)، ص 109
[5] . انوشه، حسن؛ پيشين، ص 24
[6] . میرصادقی، جمال؛ ادبیات داستانی، تهران، انتشارات علمی، 1382، چاپ چهارم، ص 73
[7] . شمیسا، سیروس؛ انواع ادبی، تهران، انتشارات فردوس، 1381، چاپ نهم، ص 172
[8] . انوشه، حسن؛ پيشين، ص25
[9] . داد، سیما؛ فرهنگ اصطلاحات ادبی، تهران، انتشارات گلشن، 1382، چاپ اول، ص 111
مسابقه وبلاگ برتر ماه
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: ادبیات فارسی ، ،
برچسبها: